این یکی از نگران کننده ترین چیزهایی است که قبل از سرمایه گذاری در ذهن شما می گذرد.
همانطور که شروع به فکر کردن در مورد قرار دادن پول نقد خود در بازار می کنید، شروع به توجه بیشتر به عناوین اخبار می کنید. بالاخره ممکن است اکنون به شما مربوط باشند. و همانطور که اخبار را می خوانید، تیترهای ترسناک کمی بیشتر برجسته می شوند. همانطور که می دانیم، همیشه داستانی وجود دارد که به نظر می رسد تصادف بعدی در راه است، بنابراین هیچ منبع خبری ترسناکی برای جلب توجه شما وجود ندارد. با خاطرات شما از آخرین رکود مالی تشدید شده است، و در را به روی هجوم عذاب دانانی که از سرفصل ها فریاد می زنند، باز کرده اید، این سوال مبهم نمی تواند راه خود را به ذهن شما نقاب دهد: «اگر این بالاترین نقطه باشد چه می شود.? اگر درست قبل از سقوط بازار سرمایه گذاری کنم چه؟
بیایید نگاهی بیندازیم.
اگر بدترین سرمایه گذار دنیا بودید چه؟
بیایید فرض کنیم شما بدترین سرمایه گذار جهان هستید، حداقل تا جایی که بازار پیش می رود. شما یک مبلغ یکجا برای سرمایه گذاری دارید و فقط می توانید در اوج بازار سرمایه گذاری کنید، درست قبل از اینکه بازار 20 درصد یا بیشتر کاهش یابد. اگر فقط در آن قله ها سرمایه گذاری می کردید چه سودی خواهید داشت؟
با استفاده از دادههای مربوط به سال 1926، نمودار زیر بازدهی را نشان میدهد که اگر در بالای بازار قبل از هر بازار نزولی سرمایهگذاری میکردید (کاهش 20٪ یا بیشتر) به دست میآورید.
جای تعجب نیست که سرمایه گذاری درست قبل از سقوط بازار، بازدهی کوتاه مدت بسیار وحشتناکی را به همراه دارد. بحران مالی 2008 کاهش یک ساله شدیدی داشت، اما هنوز هیچ چیز با کاهش 3 ساله سال 1929 قابل مقایسه نیست - زیان سالانه 33٪ در سال، که منجر به کاهش بیش از 84٪ شد.
اما آنچه جالب است این است که هر چه مدت بیشتری در سرمایهگذاری بمانید، احتمال اینکه این بازدههای کوتاهمدت وحشتناک با میانگین بازده بلندمدت همگرا شوند، بیشتر میشود. با توجه به اینکه میانگین بلندمدت S&P تقریباً 10 درصد در سال بوده است، این اصلاً بد نیست.
نکته مهم این است که حتی اگر قبل از هر یک از سقوطهای عمده بازار از سال 1926 در بدترین زمان ممکن سرمایهگذاری میکردید، اگر دوره نگهداری شما به اندازه کافی طولانی بود، بازده شما به میانگین بلندمدت میرسید.
کلید حفظ یک دوره نگهداری طولانی و ماندن در سرمایه گذاری بود.
در حالی که همه ما می دانیم که سرمایه گذاری روی کاغذ آسان است، در میان کاهش 50 درصدی که همه اطراف شما وحشت زده اند، انجام آن در عمل بی نهایت دشوارتر است.
اگر بهترین سرمایه گذار جهان بودید چه می شد؟
حالا بیایید روی دیگر سکه را در نظر بگیریم.
چه میشد اگر یک دانشمند سرمایهگذاری بودید، و یک توپ کریستالی داشتید که به شما اجازه میداد فقط در پایین هر بازار نزولی سرمایهگذاری کنید؟چقدر بهتر بودی؟
خرید در کف بازار به وضوح بازدهی کوتاه مدت باورنکردنی را به همراه داشته است. زمانبندی پایان سقوط سال 1929 از شما یک قهرمان سرمایهگذاری میکرد، و احتمالاً میتوانید تا پایان عمر حرفهای سرمایهگذاری خود در آن معامله صرف غذا کنید.
اما حتی اگر به معنای واقعی کلمه در بهترین زمان ممکن سرمایهگذاری کرده باشید، در انتهای هر سقوط بزرگ بازار از سال 1929، اگر دوره نگهداری شما به اندازه کافی طولانی بود، بازده شما به میانگین بلندمدت کاهش مییافت. درست مثل زمانی که در بدترین زمان ممکن سرمایه گذاری کرده باشید.
هر چه مدت بیشتری در سرمایه گذاری بمانید، احتمال اینکه بازده شما به میانگین بلندمدت همگرا شود، بیشتر می شود.
در درازمدت، کسانی که زمانبندی عالی دارند، تقریباً همان بازدهی را دارند که بدترین زمانبندی ممکن را دارند.
کمی کردن تفاوت
حالا بگذارید تعدادی از آنها را به آن بگذاریم.
اگر 4 بازار خرس را که طولانی ترین داده های بازگشت بعدی را برای آنها داریم (تصادفات در سال های 1929 ، 1946 ، 1962 و 1968 همه 45 سال داده های برگشتی بعدی داشته باشیم) ، می توانیم ببینیم که تفاوت در بازده سالانه چه بوده استبین سرمایه گذاری در اوج قبل از هر تصادف در مقابل درست در پایین تصادف.
لازم به یادآوری است که این تفاوت بین بهترین زمان بندی مطلق و بدترین زمان مطلق است.
منبع: کتابخانه داده فرانسوی کن
جالب اینجاست که شما هنوز هم خیلی بهتر بود که پایین سقوط 1929 را انتخاب کنید. عمدتاً به لطف بزرگی این تصادف ، که حتی از آن زمان دوباره به این اتفاق نزدیک نبوده است. با فکر کردن در مورد آن ، مقایسه بازده کسی که درست قبل از تصادف 90 ٪ سرمایه گذاری می کند در مقابل کسی که موفق به انتخاب دقیق آن تصادف می شود ، احتمالاً این تفاوت حتی در طولانی مدت بسیار بزرگ است.
تصادفات بعدی سالهای 1946 ، 1962 و 1968 به ترتیب 24 ٪ ، 23 ٪ و 34 ٪ کاهش یافته است که از نظر بزرگی به میانگین کاهش یافته نزدیکتر هستند.(پس از سال 1929 ، میانگین کاهش در بازار خرس (تا سال 2008) 36 ٪ بوده است.)
تفاوت در بازده بین بهترین زمان بندی مطلق و بدترین زمان این سه فروپاشی همه به طرز شگفت آور اندک است.
در دراز مدت ، کسانی که زمان کامل دارند تقریباً همان بازده هایی را دارند که بدترین زمان ممکن را دارند.
نتیجه
واقعیت این است که ما بعید به نظر می رسد که یا در بالا سرمایه گذاری کنیم ، یا در پایین. ما احتمالاً در جایی در وسط سرمایه گذاری خواهیم کرد. ما همچنین بعید به نظر می رسد که یک مبلغ معنادار را به طور همزمان سرمایه گذاری کنیم ، در عوض ترجیح می دهیم با گذشت زمان پول نقد را به بازار عرضه کنیم (معروف به میانگین هزینه پوند). بنابراین بعید به نظر می رسد که بدترین نتیجه ممکن را در اثر تصادف قریب الوقوع متحمل شویم. حتی اگر این کار را انجام دهیم ، ما دیده ایم که تا زمانی که بتوانیم سرمایه گذاری کنیم ، بدترین نتایج بسیار شبیه به بهترین ها است.
پیام اصلی این است که حتی اگر ما در بدترین زمان ممکن سرمایه گذاری کنیم ، افق زمانی ما می تواند ما را نجات دهد - اگر بتوانیم برای طولانی مدت دوره را پشت سر بگذاریم. بنابراین ما نیازی به نگرانی در مورد بدترین سرمایه گذار جهان نداریم ، یا تلاش زیادی را صرف تلاش برای بهترین جهان می کنیم.
پست بعدی این سریال به مشکلاتی که نشستن به صورت نقدی برای سرمایه گذاران ایجاد می کند ، می پردازد.