نمایش فرمول ها: ? فرمولهای ریاضی به صورت MathML کدگذاری شدهاند و در این نسخه HTML با استفاده از MathJax نمایش داده میشوند تا نمایش آنها بهبود یابد. علامت کادر را بردارید تا MathJax خاموش شود. این ویژگی به جاوا اسکریپت نیاز دارد. برای بزرگنمایی روی یک فرمول کلیک کنید.
این مقاله به بررسی اثرات رژیم های مختلف نرخ ارز بر حرکت چرخه های تجاری بین کشورهای پیشرفته و نوظهور می پردازد. ما از آزمون علیت گرنجر (مدل VAR) روی دادههای تابلویی برای بررسی روابط علی استفاده میکنیم. یافتههای ما وجود یک رابطه علی دو طرفه بین حرکت تولید و رژیمهای نرخ ارز را نشان میدهد. ما استحکام نتایج خود را با استفاده از آزمون علیت پانل Dumitrescu-Hurlin (2012) بررسی می کنیم که یافته های ما را تأیید می کند. علاوه بر این، توابع واکنش ضربه ای نشان می دهد که حرکت چرخه های تجاری بین اقتصادهای پیشرفته و در حال ظهور به طور مثبت و قابل توجهی به رژیم های نرخ ارز این دو گروه از کشورها در کوتاه مدت پاسخ می دهد. با این حال، اثر مثبت قبل از منفی شدن از سه ماهه سوم و سه ماهه پنجم به ترتیب برای اقتصادهای نوظهور و اقتصادهای توسعه یافته شروع به کاهش می کند.
1. مقدمه
کشورهای نوظهور به طور پیوسته نقش خود را در نظام اقتصادی بین المللی افزایش داده اند. سهم اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه از تولید ناخالص داخلی جهان در سال 2018 به 7/58 درصد رسید، در مقایسه با 9/30 درصد در سال 1980. 1 از نقطه نظر اقتصادی، آنها پیشرفت قابل توجهی در چندین زمینه داشته اند که عمدتاً با رشد سرمایه گذاری مستقیم خارجی نشان داده شده است. FDI)، سرمایه گذاری های پرتفوی، ذخایر بین المللی و به طور کلی، سهم آنها در تجارت بین المللی.
همراه با این رشد قابل توجه در اقتصادهای نوظهور، بحثی پر جنب و جوش در مورد همگام سازی چرخه های تجاری بین کشورهای پیشرفته و نوظهور مطرح شده است. اقتصادهای توسعه یافته کاهش 7. 5 درصدی در تولید ناخالص داخلی واقعی را در سه ماهه چهارم سال 2008 ثبت کردند. این یک بحث نسبی را در مورد فرضیه جداسازی آغاز کرد. الگاهری (2014) دریافت که دومی از این واقعیت ناشی می شود که، اگر اقتصادهای ملی به طور فزاینده ای به هم متصل شوند، این امر باید این اقتصادها را بیشتر به یکدیگر وابسته کند، در حالی که در عین حال، اقتصادهای نوظهور بسیار بزرگتر و خودمختارتر شده اند.
در واقع، بسیاری از توضیحات در مورد جفت چرخه های تجاری اشاره می کند که همه اقتصادها از طریق کانال های تجاری و مالی بیشتر به هم مرتبط شده اند که احتمالاً شرایط اقتصادی را تقویت می کند. با این حال، حامیان فرضیه جداسازی مشاهده کرده اند که شواهد مبتنی بر این ایده است که در کنار رشد اقتصادی قابل توجه کشورهای نوظهور، توسعه روابط تجاری و مالی بین این اقتصادها می تواند روابط بین این گروه از کشورها را تقویت کند. ضرر دیگرانبنابراین، روابط آنها با اقتصادهای پیشرفته ممکن است نسبتاً ضعیف شده باشد (Pesce, 2015).
علاوه بر این ، بسیاری از تئوری های انتقال بین المللی شوک ها (شوک های واقعی یا شوک های ناشی از سیاست پولی) دلالت بر این دارند که روند انتقال به رژیم نرخ ارز بستگی دارد (Baxter & Stockman ، 1989). یکی از پیامدهای تجربی این نظریه ها این است که با نگه داشتن منابع شوک های برون زا و فرآیندهای تصادفی آنها ، واریانس ها و متغیرهای مصالح اقتصادی به سیستم نرخ ارز بستگی دارد. در حالی که توجه به روابط بین ذخایر بین المللی و تعیین کننده های اصلی همگام سازی چرخه های تجاری (ادغام مالی و تجارت) مورد توجه قرار گرفته است ، تعداد محدودی از مطالعات قبلی ارتباط چرخه های تجاری را با رژیم های مختلف نرخ ارز مرتبط کرده است. از جمله مطالعاتی که در مورد این موضوع بحث کرده اند ، می توان به موارد Gerlach و همکاران اشاره کرد.(1988) که رابطه بین انتقال چرخه های تجاری بین کشورهای OECD و سیستم های نرخ ارز ، ثابت و شناور را نشان داد. این مطالعه نتیجه گیری می کند که تغییرات ماهانه در تولید صنعتی در این کشورها در سیستم های نرخ ارز شناور نسبت به رژیم های نرخ ارز ثابت برجسته تر است. علاوه بر این ، Baxter و Stockman (1989) دریافتند که نوسانات خروجی در رژیم های شناور از سیستم های نرخ ارز ثابت مهمتر است. سرانجام ، Erdem و Ozmen (2015) به طور تجربی اثرات عوامل داخلی و خارجی و همچنین رژیم های نرخ ارز در انتقال چرخه های تجاری را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج آنها حاکی از آن است که اقتصادهای نوظهور تمایل به رکودهای بسیار عمیق تر و گسترش نسبتاً قوی تر برای تقریباً در همان مدت زمان دارند. احتمال انبساط با انعطاف پذیری رژیم نرخ ارز به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. علاوه بر این ، یافته های آنها به شدت از یک رژیم نرخ ارز شناور برای کشورهای پیشرفته و کشورهای نوظهور غیر از کشورهای آسیای شرقی پشتیبانی می کند. در مقابل ، آرتیس و ژانگ (1997) خاطرنشان كردند كه احتمالاً رژیم نرخ ارز ثابت منجر به هماهنگی چرخه های كسب و كار خواهد شد. هو و ناز (2019) این آخرین یافته را با توضیح اینكه ضریب همبستگی چرخه های كسب و كار حدود 0. 12 امتیاز بیشتر در كشورهایی كه مناقصه قانونی جداگانه ای ندارند ، تأیید می كنند.
بنابراین ، این مقاله با هدف پر کردن این شکاف با آزمایش اثرات رژیم های مختلف نرخ ارز بر میزان چرخه های تجاری بین اقتصادهای نوظهور و پیشرفته بیش از یک سری سه ماهه از سال 2000 تا 2016 انجام شده است. به عبارت دیگر ، ماهیت نرخ ارز انجام می شودرژیم بر میزان همبستگی چرخه های تجاری بین این دو گروه از کشورها تأثیر می گذارد؟این مقاله با بررسی تأثیر سیستم نرخ ارز بر میزان خروجی بین کشورهای پیشرفته و نوظهور ، با استدلال های فوق ، که به نظر می رسد ارزیابی های متناقض را با توجه به تأثیر رژیم نرخ ارز بر همبستگی چرخه های تجاری ارائه می دهد.
ما می خواهیم تأکید کنیم که مطالعه حاضر با چندین نکته با Erdem و Ozzmen (2015) متفاوت است. اول ، در مورد تعداد کشورها ، نمونه مورد بررسی شامل 35 کشور پیشرفته و 26 کشور نوظهور است ، در حالی که دیگری شامل 23 اقتصاد توسعه یافته و 27 اقتصاد نوظهور است. ثانیا ، از دیدگاه روش شناختی ، Erdem و Ozmen (2015) چرخه های تجاری کلاسیک را که توسط میچل ، 1927 تعریف شده است) در نظر می گیرند ، در حالی که این مطالعه چرخه های تجاری را مطابق با روش اخیر تهیه شده توسط Abiad و همکاران تخمین می زند.(2013) که به ما امکان می دهد تا همانطور که در زیر ذکر شد ، میزان خروجی را در هر مقطع زمانی محاسبه کنیم. علاوه بر این ، بر خلاف Erdem و Ozmen ، که روش پانل ARDL را اتخاذ کرده اند ، ما از دو تکنیک استفاده می کنیم: تست علیت گرنجر (مدل سازی VAR) در داده های پانل و پاسخ های ضربه ای از چرخه های تجاری با متغیرهای مختلف. سرانجام ، پایان نامه Erdem و Ozzmen براساس داده های سه ماهه از سال 1960 تا 2013 برای کشورهای پیشرفته و از سال 1980 برای اکثر کشورهای نوظهور است. برای کشورهای اروپای شرقی ، نویسندگان تا اواسط دهه 1990 داده ندارند. با این حال ، مطالعه حاضر ، یک سری سه ماهه از 2000 تا 2016 را برای همه کشورهای پیشرفته و نوظهور پوشش می دهد.
ما این دوره (2000Q1-2016Q4) را به سه دلیل انتخاب کرده ایم. اول ، در اوایل دهه 2000 ، ملاحظات جدید اقتصادی در مورد نقشی که توسط جریان سرمایه بین المللی و سیستم های مالی داخلی در تعیین عملکرد رژیم های نرخ ارز بازی کرده بود ، پدید آمد (راینهارت و همکاران ، 2003). در همین راستا ، مشاهده شده است که باز بودن سرمایه گذاری نمونه کارها (IP) برای کشورهای نوظهور در پنج سال بیش از دو برابر شده است ، از 11 ٪ در سال 2002 به 27 ٪ در سال 2007. در مورد سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) برای همانگروه از کشورها ، رشد قابل توجهی از تقریباً 90 ٪ ، از 2. 56 ٪ در سال 2002 به 4. 9 ٪ - اوج - در سال 2008 را ثبت کرده است (الغری و باهر ، 2014). این نشان می دهد رشد سریع ادغام مالی این اقتصادها طی یک دهه گذشته.
این دوره همچنین تا آنجا که شاهد معرفی رسمی یورو به عنوان مناقصه قانونی در ابتدای سال 2002 بود ، که تأثیر قابل توجهی در همگام سازی چرخه های تجاری اروپا دارد. کامپوس و همکاران.(2019) دریافت که چرخه های تجاری بین کشورهای اروپایی پس از تغییر به یورو 50 ٪ افزایش یافته و این رشد در کشورهای منطقه یورو بیشتر است.
سرانجام ، طبق صندوق بین المللی پول ، در این دوره سه قسمت از بحران های مالی در کشورهای پیشرفته مشاهده شد (2000-2016): سقوط بازار سهام در سال 2000) ، بحران مالی جهانی 2008) و بحران بدهی در منطقه یورو در2010) ، که در طی آن خروجی به پایین ترین سطح خود رسید. بنابراین ، آزمایش میزان چرخه های تجاری بین گروه پیشرفته و گروه نوظهور در طی این دوره های بحران و همچنین تمایز آن با توجه به رژیم های مختلف نرخ ارز مرتبط است.
بنابراین ، این مقاله با هدف ارائه عناصر تجربی برای پرداختن به بیانیه مسئله فوق الذکر انجام شده است. پس از بحث در مورد چگونگی نزدیک شدن ادبیات به رژیم های مختلف نرخ ارز و چرخه های تجاری ، ما روش و الگوی تجربی را در معرض دید قرار خواهیم داد. روابط علی توسط آزمون علیت گرنجر (مدل سازی VAR) در داده های پانل بررسی می شود. سپس ، ما با تخمین پاسخ ضربه ، از یافته های خود پشتیبانی می کنیم. سرانجام ، نتیجه می گیریم
2. رژیم های نرخ ارز و چرخه های تجاری: رویکرد ادبیات
مطالعه چرخه های تجاری و انتقال بین المللی آنها یکی از قدیمی ترین موضوعات اقتصاد است. اولین تجزیه و تحلیل آماری دقیق از چرخه های تجاری در دهه 1920 توسط دفتر ملی تحقیقات اقتصادی (NBRE) به سرپرستی وسلی کلر میچل انجام شد. دومی همبستگی بین المللی چرخه های تجاری را در کتاب خود "چرخه های تجاری: مشکل و تنظیم آن (1927)" مورد مطالعه قرار داد. وی نتیجه گرفت که چرخه های تجاری بین کشورها ، به ویژه کشورهای پیشرفته و به ویژه کشورهایی که دارای بازارهای مالی به خوبی توسعه یافته هستند ، همبستگی مثبت دارد. وی همچنین دریافت که چرخه های تجاری با گذشت زمان به طور فزاینده ای بین کشورها ارتباط دارند و آن را به رشد پیوندهای مالی بین المللی نسبت می دهند.
Findlay ، 1974) منطق ارزش عایق نرخ ارز شناور را در کتاب درسی معروف خود "اقتصاد بین المللی" ایجاد کرد. وی بیشتر به خاطر کار خود در مقایسه نرخ ارز ثابت و یک سیستم نرخ ارز شناور اقتصادهای کوچک باز با تحرک سرمایه کامل شناخته شده است. Mundell همچنین در یک ضمیمه فصل 18 یک مدل دو کشور را مورد بحث قرار داد. در مقابل ، تحت یک رژیم نرخ ارز شناور ، شوک های واقعی با داروهای مثبت و همچنین انتقال چرخه ای برای کشورهای بزرگ همراه است. صریحاً بیان می کند که بنابراین نمی توان گفت که یک کشور به طور خودکار از نرخ ارز انعطاف پذیر خود برای نوسانات در چرخه تجارت از خارج مصون است. استدلال وی این است که یک شوک مثبت واقعی داخلی باعث افزایش نرخ بهره داخلی می شود ، بنابراین سرمایه خارجی را به خود جلب می کند و از نرخ ارز قدردانی می کند. به همین ترتیب ، در یک رژیم نرخ ارز ثابت ، چرخه های تجاری ناشی از شوک های واقعی در کشورهای بزرگ ممکن است یا ممکن است به خارج از کشور منتقل شوند. با این وجود ، وی کمی شک داشت که زمان چرخه تجارت به طور معمول برای نرخ ارز ثابت بسیار بیشتر خواهد بود.
Turnovsky و همکاران.(1976) نشان داد كه شوكهای قیمت خارجی تأثیر قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی تحت یك رژیم نرخ ارز انعطاف پذیر دارند. بنابراین ، پیش بینی می شود که همبستگی چرخه تجارت تحت نرخ ارز ثابت بیشتر باشد. وی نتیجه می گیرد (P45) "اگر اختلالات تصادفی یا در تجارت خارجی (مثلاً صادرات) یا با قیمت خروجی خارجی باشد ، بازده همیشه با نرخ انعطاف پذیر پایدارتر خواهد شد."
کار Mundell اخیراً توسط Céspedes و همکاران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.(2004). آنها استدلال روشنی از نقش "عایق" نرخ ارز انعطاف پذیر نشان داده اند. آنها مقاله خود را با این کار آغاز کردند: "هر کارشناسی ارشد اقتصاد که شایسته A B است ، این پیامدهای کلیدی را از الگوی Mundell-Fleming می آموزد: اگر یک اقتصاد عمدتاً توسط شوک های واقعی خارجی برخورد کند ، نرخ ارز انعطاف پذیر بر نرخ های ثابت حاکم است."با این حال ، منطق این پدیده حداقل به فریدمن (1953) باز می گردد ، یک مورد شناخته شده از نرخ ارز شناور. فریدمن خاطرنشان کرد (ص 200): "در واقع ، نرخ ارز انعطاف پذیر وسیله ای برای ترکیب وابستگی متقابل بین کشورها از طریق تجارت با حداکثر استقلال پولی داخلی است. آنها ابزاری برای اجازه دادن به هر کشور هستند که طبق چراغ های خاص خود به دنبال ثبات پولی باشند ، بدون اینکه اشتباهات خود را به همسایگان خود تحمیل کنند یا اشتباهات خود را بر روی آن تحمیل کنند."
علاوه بر این، مشاهده کردهایم که تعداد نسبتاً محدودی از ادبیات تجربی مرتبط با این تحقیق وجود دارد. Wyplosz (2001) همبستگی بین شوک ها و تولید ناخالص داخلی را در کشورهای آسیایی بررسی کرد. بایومی و ایچنگرین (1997) تحلیل ساختاری بیشتری را با استفاده از رویکرد VAR برای تفکیک اثر شوکهای عرضه و تقاضای کل برای آسیا به منظور ایجاد یک شاخص "منطقه پولی بهینه" پیشنهاد کردند. خوشبختانه، مطالعات دیگر نشان می دهد که همبستگی شوک ها بین کشورها نشان می دهد که اتحادیه پولی آسیا (AMU) می تواند به روشی نسبتاً ساختاری قابل اجرا باشد. سایر کارها، کواک (2004) و ساتو و ژانگ (2006)) فرض می کنند که ساختار فعالیت های اقتصادی و شوک ها نسبت به رژیم های پولی ثابت می ماند. این فرض به طور کلی توسط فرانکل و رز (2000) بررسی شده است.
سپس، هلن ری در سمپوزیوم سالانه جکسون هول در آگوست 2013، بحثی مهم را آغاز کرد و استدلال کرد که چرخه مالی جهانی (که توسط بانکهای بزرگ بینالمللی منتقل میشود) سهگانه معروف (مثلث ناسازگاری) را به یک معضل تبدیل کرده است. هلن ری (2013، ص 287) دریافت که: «سیاستهای پولی مستقل اگر و تنها در صورتی امکانپذیر است که حساب سرمایه، مستقیم یا غیرمستقیم از طریق سیاستهای احتیاطی کلان مدیریت شود». در حالی که بحث در مورد بحث دوراهی یا سه گانه هنوز ادامه دارد، می توان به برخی از نتایج رسید. از یک طرف، انتخاب رژیم نرخ ارز برای استقلال سیاست پولی و جذب عوامل سرایت مهم باقی میماند، که نشان میدهد هنوز نباید سهگانه را نادیده گرفت (Georgiadis and Mehl (2015)؛ Avdjiev et al., 2015). از سوی دیگر، نرخ ارز شناور برای جدا کردن کشورها از چرخه مالی جهانی (به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده اصلی انتقال چرخه های تجاری) کافی به نظر نمی رسد. اگر چرخه مالی جهانی و سیاست پولی ایالات متحده - به عنوان یک نیروی محرک - تعیین کننده وضعیت مالی یک کشور باشند، معضل ممکن است توصیف مناسب تری از مبادلات سیاسی باشد (Passari and Rey (2015)، H. Rey (2016)و کورستی و همکاران (2019)).
3. روش شناسی
به طور کلی، ادبیات حرکت چرخه های تجاری بر دو موضوع متمایز متمرکز شده است. حرکت را به عنوان تحقق شوک هایی می بینیم که ساختار همبستگی اساسی دارند. دیدگاه دیگر بر انتقال شوک ها از طریق عوامل تعیین کننده مهم مانند ساختار اقتصادی، تجارت، پیوندهای مالی یا رژیم های پولی متمرکز است. این دیدگاه دوم است که منبع تحلیل تجربی توسعه یافته در زیر خواهد بود.
3. 1. اندازه گیری حرکت چرخه های تجاری
در این زمینه، پیشنهادات زیادی توسط چندین محقق ارائه شده است. ما می توانیم از جمله روش ضریب همبستگی، شاخص تطابق پیشنهاد شده توسط هاردینگ و پاگان (2006) و اندازه گیری شبه آنی همبستگی ارائه شده توسط ابیاد و همکاران را ذکر کنیم.(2013). اما مناسب ترین روش برای پاسخ به بیان مسئله ما چیست؟
ضریب همبستگی نسبت بین نوسانات مشترک دو متغیر (اندازه گیری شده توسط کواریانس) و تغییر کل آنها (اندازه گیری شده توسط محصول انحراف استاندارد) است. این اقدامات آماری توسط اندرو رز و اشپیگل (2009) و داروس و همکاران استفاده شده است.(2005)) برای برآورد همبستگی چرخه های تجاری. با تعریف ، محدودیت های آن در وهله اول از مقدار ضریب همبستگی که بین 1 تا 1 است ، حاصل می شود. ضریب برابر با 1 با یک هماهنگ سازی کامل از دو متغیر مطابقت دارد ، و یک همبستگی برابر با 1 به معنای عدم هماهنگی کامل است. وادسرانجام ، هنگامی که متغیرها بدون هیچ گونه ارتباط بین آنها تکامل می یابند ، همبستگی صفر است. بنابراین ، همبستگی رابطه بین دو متغیر خطی را مطالعه می کند ، اما ممکن است بین دو نرخ رشد اقتصادی رابطه غیر خطی وجود داشته باشد. دوم ، ضریب میانگین تغییرات را بررسی می کند. با این حال ، اگر تغییرات در نرخ رشد بسیار ناهمگن باشد ، پراکندگی در حدود متوسط قابل توجه است. با این حال ، رشد تولید ناخالص داخلی واقعی یک کشور با کشور دیگری که میانگین تغییرات آن تقریباً یکسان است ، ارتباط معنی داری خواهد داشت اما پراکندگی آن در اطراف میانگین بسیار کمتر است.
در مورد شاخص همخوانی بین دو اقتصاد x و y - توسعه یافته توسط هاردینگ و پاگان (2006) 3 - با فرمول زیر مشخص شده است: i x ، y = 1 n ∑ i = 1 n s x ، i s y ، i + ∑ i= 1 n 1 - s x ، i 1 - s y ، i
جایی که S I یک متغیر باینری است که مراحل اقتصاد را بیان می کند. طبق گفته هاردینگ و پاگان ، اگر اقتصاد در حال گسترش باشد ، S I = 1 و S i = 0 اگر در یک دوره رکود اقتصادی باشد. این ضریب امکان تأیید اینکه آیا شاخص های مورد مطالعه طرفدار چرخه هستند (اگر شاخص نزدیک به 1 باشد) یا ضد چرخه (اگر مقدار آن نزدیک به صفر باشد) امکان پذیر است. بنابراین همگام سازی کلی چرخه ای بین اقتصادهای مختلف در یک دوره مشخص را نشان می دهد. بنابراین ، به نظر می رسد که این شاخص برای تحقیقات حاضر به اندازه کافی مرتبط نیست زیرا هدف آن ارائه یک تجزیه و تحلیل کلی از محاصره چرخه ای در طی یک سری زمانی خاص است. بگذارید در اینجا به یاد بیاوریم که این کار با هدف تشخیص همبستگی سه ماهه چرخه ای بین کشورهای نوظهور و کشورهای پیشرفته با توجه به رژیم های نرخ ارز آنها انجام می شود.
سرانجام ، اندازه گیری شبه همبستگی فوری که توسط ابیاد و همکاران ارائه شده است..
جایی که Q C O R R I J T همبستگی شبه ای فوری بین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی کشور I و J برای دوره (T) است. G I T و G J T نشان دهنده نرخ رشد تولید ناخالص داخلی واقعی کشور I و J در دوره T ، G I ∗ (G J ∗) و σ I G (σ J G) به ترتیب برای میانگین و انحراف استاندارد نرخ رشد خروجی کشور I (J) است.، در دوره نمونه. در میان مطالعاتی که این روش را اتخاذ کرده اند ، می توانیم به مطالعه Duval و همکاران اشاره کنیم.(2014) منتشر شده توسط صندوق بین المللی پول ، Kalemli-Ozcan و همکاران.(2013) ، جیانگ و همکاران.(2019) ، Elgahry Baher (2014) ، Elgahry (2016) ، 2020). در میان مزایای این روش ، می توان برجسته کرد که همبستگی سه ماهه (یا سالانه) تولید ناخالص داخلی را بررسی می کند. همچنین امکان محاسبه میزان خروجی در هر مقطع زمانی را امکان پذیر می کند و بنابراین در اینجا مفید است. علاوه بر این ، این روش از برخی از خصوصیات آماری مربوطه پشتیبانی می کند. سرانجام ، در اینجا محاصره ها بر اساس نرخ رشد واقعی به جای نرخ روند اندازه گیری می شوند.
با توجه به مزیت های اندازه گیری شبه همبستگی آنی که در بالا ذکر شد و همچنین هدف و روش این تحقیق، در می یابیم که این روش مناسب ترین روش برای پاسخ به سؤالات طرح شده در این پروژه است.
3. 2. طبقه بندی رژیم های نرخ ارز
دو رویکرد اصلی در منشأ طبقهبندی رژیمهای نرخ ارز بوده است: رویکرد قانونی، که بر اساس اعلامیههای کشورها است، و دستهبندیهای عملی که اساساً بر اساس اقدامات آنها است (یوگبار، 2009). به نظر واضح است که در سالهای اخیر تحولی در طبقهبندی قراردادهای مبادله دوفاکتو صورت گرفته است. راینهارت و روگوف (2004) کشورها را بر اساس درجه تغییر نرخ ارز رتبه بندی می کنند، در حالی که بازارهای موازی را در نظر می گیرند. در مورد لوی ییاتی و استورزنگر (2005)، آنها رفتار ذخایر را ادغام می کنند. گزارش سالانه صندوق بینالمللی پول در مورد ترتیبات مبادله و محدودیتهای مبادله نیز از طبقهبندی قانونی ترتیبات ارزی به طبقهبندی عملی تغییر کرده است. در نهایت، طبقه بندی Ilzetzki و همکاران.(2017) بر اساس یک نسخه به روز شده جدید از طرح طبقه بندی ارائه شده توسط راینهارت و روگوف (2004) است. در این راستا، همانطور که کلاین و شامباو (2010) اشاره می کنند، این سیستم های طبقه بندی مختلف را می توان مکمل هم دید زیرا هر کدام برای تأکید بر جنبه های متفاوت انتخاب رژیم پولی طراحی شده اند.
ما در اینجا به طبقه بندی Ilzetzki و همکاران علاقه مندیم.( 2017 ) به چند دلیل که می توان به صورت زیر خلاصه کرد. اول، کار ایلزتزکی، راینهارت و روگوف اساساً مبتنی بر تاریخچه کاملی از ارزهای لنگر یا «مرجع» و ترتیبات مبادلات خارجی برای 194 کشور و منطقه در دوره 1946-2016 است. دوم، آنها تأثیر حیاتی کنترلهای سرمایه را بر عملکرد رژیمهای نرخ ارز در نظر گرفتند که توسط هلن ری (2013) اشاره شد. آنها معیار جدیدی از محدودیت های مبادله ای ایجاد کردند که یک عنصر اصلی هر رژیم کنترل سرمایه بسیار محدود کننده را در نظر می گیرد. این به آنها اجازه می دهد تا طبقه بندی خود را در زمینه مدرن سه گانه اقتصاد کلان قرار دهند. در این راستا، آنها دریافتند که (H. Rey, 2016, p. 5): «... استفاده از یک شاخص کنترل سرمایه که با طبقه بندی ارزهای لنگر ما و معیارهای ما در مورد انعطاف پذیری نرخ ارز و عملاً ادغام می شود، دیدگاه مهمی را در موردتکامل مدرن رژیم های نرخ ارز». همچنین، در مقایسه با مطالعات قبلی، الگوریتمی که آنها پیشنهاد کردند، به طور گستردهتر، امکان وجود قطبهای پولی متعدد را امکانپذیر میسازد. علاوه بر این، در طی فرآیند طبقهبندی ارزهای لنگر، آنها طبقهبندی راینهارت و روگوف (2004) را نیز بهروزرسانی و اصلاح کردند. در نهایت، طبقه بندی رژیم های نرخ ارز به صورت ماهانه است. به عبارت دیگر، آنها رتبهبندی ماهانه رژیمهای نرخ ارز را ایجاد کردند که نظارت بر تحولات در سیستمهای مختلف نرخ ارز را ساده میکند.
بر اساس این طبقهبندی، سیستمهای نرخ ارز به صورت ماهانه بر اساس دو روش طبقهبندی میشوند: «طبقهبندی FINE» که انعطافپذیری نرخ ارز را بر اساس شاخصی از 1 (کمتر انعطافپذیر) تا 15 (انعطافپذیرتر) مرتب میکند. طبقه بندی درشت» که در آن شاخص انعطاف پذیری بین 1 و 6 متغیر است، همانطور که در پیوست 1 و 2 نشان داده شده است. این اولین روشی است که در اینجا استفاده می شود زیرا فاصله زمانی وسیع تری می دهد.
4. مدل اقتصادسنجی
در این بخش یک تجزیه و تحلیل اقتصاد سنجی برای بررسی اثرات سیستم نرخ ارز بر چرخه های تجاری بین کشورهای پیشرفته و نوظهور ارائه شده است. ما این بخش را با ارائه مدل اقتصاد سنجی که از آن استفاده کردیم و همچنین تست های استحکام که کنترل آن را کنترل می کنیم ، نتیجه خواهیم گرفت.
هدف اصلی مدل اقتصاد سنجی پیشنهادی بررسی روابط علی بین چرخه های تجاری بین کشورهای پیشرفته و نوظهور و رژیم های مختلف نرخ ارز است. علیت از طریق مدل علیت گرنجر مورد بررسی قرار می گیرد (گرنجر ، 1969 ؛ DN و همکاران ، 2013 ؛ وولدریج ، 2013). اصل تست های علیت گرنجر این است که یک متغیر (به عنوان مثال ، رژیم نرخ ارز) فقط می تواند به عنوان (به معنای گرنجر) متغیر دیگری (به عنوان مثال ، انتقال چرخه های تجاری) در نظر گرفته شود اگر ارزش های فعلی "چرخه های تجاری"انتقال "به ارزش های گذشته" رژیم نرخ ارز "مشروط است.
بنابراین ، ما پیشنهاد می کنیم با آزمایش ثابت بودن متغیرها از طریق تست های ریشه واحد پانل ، ارائه مدل را شروع کنیم. سپس ، اگر متغیرها در سطوح ثابت نباشند (I 0) ، تست های ادغام پانل انجام می شود ، اما در تفاوت اول ثابت است (I 1). اگر یافته ها نشان می دهد که متغیرها ثابت هستند اما با هم ادغام نشده اند ، می توان آزمایش علیت گرنجر را با زمینه VAR پانل انجام داد. با این حال ، اگر متغیرها با هم جمع شوند ، یک VECM پانل می تواند برای آزمایش علیت کوتاه مدت و بلند مدت اتخاذ شود.
4. 1داده ها
تجزیه و تحلیل تجربی بر اساس داده های پانل سه ماهه است: 35 کشور پیشرفته 4 و 26 کشور نوظهور 5 بیش از 68 چهارم (از 2000 Q1 تا 2016 Q4). تمام داده ها در جدول 1 ارائه شده است.
شناور در مقابل ثابت: چگونه رژیم های نرخ ارز بر حرکت چرخه های تجاری بین اقتصادهای پیشرفته و نوظهور تأثیر می گذارد