این مقاله در مورد بهترین فرمول های ارزش ذاتی برای سرمایه گذاران کوچک توسط فیلیپ ریچاردز ، یک سرمایه گذار کوچک که حساب شخصی خود را مدیریت می کند ، نوشته شده است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در برنامه ریزی و املاک و مستغلات است و یک سرمایه گذار با ارزش عمیق مستقر در انگلیس است. سرمایه گذاری خالص خالص استراتژی انتخاب بن گراهام بود و حتی به وارن بافت کمک کرد تا بهترین بازده کار خود را کسب کند. برای درک جزئیات این استراتژی ، راهنمای سهام خالص خالص ما را دریافت کنید. اینجا کلیک کنید. تصویر مقاله (عوام خلاق) توسط Nana B Agyei ، ویرایش شده توسط Net Net Hunter.
معرفی
درک فرمولهای ارزش ذاتی برای سرمایه گذاری موفق بسیار مهم است. خرید بزرگترین شرکت در جهان امکان پذیر است اما اگر بیش از حد بالایی بپردازید ، می تواند به یک سرمایه گذاری بد منجر شود ، قیمت آن اهمیت دارد.
در هنگام سرمایه گذاری می توان از فرمول های ارزش ذاتی بی شماری استفاده کرد ، بنابراین گاهی اوقات کمی احساس غرق می کند. هیچ فرمول ارزش ذاتی متناسب با همه شرایط نیست ، بنابراین تعیین فرمول مناسب نیاز به داوری ارزش ندارد. شما باید در هنگام ارزیابی ارزش شرکت مورد تجزیه و تحلیل بهترین فرمول ارزش ذاتی را تعیین کنید.
ارزش ذاتی یک شرکت اصطلاحی است که در محافل سرمایه گذاری با ارزش استفاده می شود ، اما این چیست و چگونه می تواند به سرمایه گذاری های شما کمک کند؟ما چند نمونه از فرمول های مختلف ارزش ذاتی را اجرا خواهیم کرد-رویکردهای مبتنی بر تخفیف ، مبتنی بر چندین مبتنی بر دارایی. ما همچنین آنها را عملی خواهیم کرد و در مورد برخی از مشکلات و همچنین برخی از مزایای هر یک بحث خواهیم کرد.
ارزش ذاتی چیست؟
از نظر اساسی ، ارزش ذاتی به شما می گوید که سهام در حال حاضر ارزش آن را دارد ، ارزش واقعی دارایی (تجارت ، سهام ، بدهی و غیره).
وارن بافت مقدار ذاتی را به شرح زیر تعریف می کند:
"ارزش ذاتی یک مفهوم مهم است که تنها رویکرد منطقی برای ارزیابی جذابیت نسبی سرمایه گذاری ها و مشاغل ارائه می دهد. ارزش ذاتی را می توان به سادگی تعریف کرد: این ارزش تخفیف نقدی است که می تواند در طول زندگی باقی مانده از یک تجارت خارج شود. "
- وارن بافت ، صفحه 4 کتابچه راهنمای صاحبش
وی ادامه می دهد:
"محاسبه ارزش ذاتی ، هرچند ، چندان ساده نیست. همانطور که تعریف ما نشان می دهد ، ارزش ذاتی یک تخمین است نه یک شکل دقیق ، و علاوه بر این یک تخمین است که در صورت تغییر نرخ بهره یا پیش بینی جریان های نقدی آینده باید تغییر کند. علاوه بر این ، دو نفر که به همان مجموعه حقایق نگاه می کنند - و این حتی برای چارلی و من نیز صدق می کند - تقریباً ناگزیر با حداقل ارقام ارزش ذاتی کمی متفاوت روبرو می شوند. این یکی از دلایلی است که ما هرگز برآوردهای خود را از ارزش ذاتی به شما نمی دهیم. آنچه گزارش های سالانه ما ارائه می دهد ، واقعیت هایی است که خودمان برای محاسبه این مقدار از آن استفاده می کنیم. "
- وارن بافت ، صفحه 4 کتابچه راهنمای صاحبش
مربی وارن بافت ، بنیامین گراهام برای اولین بار مفهوم ارزش ذاتی را در تجزیه و تحلیل امنیتی معرفی کرد که پایه های تحلیل اساسی را ارائه می داد. گراهام نشان می دهد که ارزش ذاتی این است:
"آن مقدار که توسط واقعیت ها توجیه می شود ... "
- بن گراهام ، تجزیه و تحلیل امنیتی (نسخه 1951)
در این نقل قول بیان می شود که حقایق دارایی ، درآمد و سود سهام هستند. نقل قول بنیامین گراهام آسان تر به نظر می رسد اما همانطور که بافت نشان می دهد ، ارزش ذاتی بیشتر از سادگی گراهام وجود دارد.
بنیامین گراهام نشان می دهد که قبل از خرید سهام باید ارزش ذاتی شرکت را بدانید و فقط وقتی قیمت سهام کمتر از ارزش بازار باشد ، خریداری کنید. همین اصل در معکوس اعمال می شود - هنگامی که مقادیر ذاتی از ارزش بازار بالا می روند ، باید بفروشید و سود خود را بدست آورید.
به عنوان یک سرمایه گذار ، گراهام تدریس می کند ، خرید و نگه داشتن آن مهم است تا اینکه میانگین برگشت مسیر خود را طی کند. میانگین برگشت نظریه ای است که با گذشت زمان قیمت بازار و ارزش ذاتی تا زمانی که قیمت سهام به ارزش واقعی خود نرسد ، همگرا خواهد شد ، این یک مؤلفه اصلی برای رویکرد ارزش ذاتی بنیامین گراهام برای سرمایه گذاری است. این ارزش واقعی ارزش ذاتی یک شرکت است که می تواند با چندین فرمول که در زیر آنها بحث خواهیم کرد ، حاصل شود.
شروع به درک ارزش ذاتی یک فرایند مهم در آموزش یک سرمایه گذار با ارزش است ، آنچه که به همان اندازه مهم است ، دانستن نحوه استفاده و محاسبه آن است.
فرمول های ارزش ذاتی جریان نقدی تخفیف
جریان نقدی با تخفیف (DCF) اولین فرمول های ارزش ذاتی ، یک روش ارزیابی است که برای برآورد ارزش یک سرمایه گذاری بر اساس جریان نقدی آینده خود استفاده می شود. این یک روش ارزیابی مهم برای درک ارزش کل شرکت است. براساس این ایده است که یک سرمایه گذاری ارزش پول نقدی را که می توانید از آن دریافت کنید با نرخ مناسب تا امروز تخفیف می یابد.
در فرمول ارزش ذاتی DCF برخی از نقص های کشنده وجود دارد که می تواند در هنگام ارزش گذاری یک شرکت به نتایج بسیار متفاوتی منجر شود. این نقص ها می تواند برای بازده سرمایه گذاری شما مضر باشد و باید درک شود. ما در مورد این موارد پیش رو بحث خواهیم کرد.
برای لحظه ای تصور کنید که شما صاحب یک شرکت کامل هستید و می توانید تمام جریان های نقدی آینده را حفظ کنید ، DCF به شما کمک می کند تا بفهمید که امروزه این جریان های نقدی چقدر ارزش دارند.
از طرف دیگر ، از یک مدل تخفیف سود سهام (DDM) توسط سرمایه گذاران استفاده می شود تا ارزش ذاتی یک سهام را بر اساس کلیت درآمد آینده دریافت شده از سود سهام شرکت با تخفیف با نرخ مناسب تا امروز اندازه گیری و اندازه گیری کند. سود سهام نشان دهنده درآمد دریافت شده از پول اضافی یک شرکت است و با پرداخت کوپن دریافت شده در اوراق قابل مقایسه است.
نحوه محاسبه ارزش ذاتی سهام با استفاده از جریان نقدی با تخفیف
فرمول ارزش ذاتی DCF به شرح زیر است:
همانطور که می توان فرمول کمی پیچیده ای را مشاهده کرد ، اما وقتی شکسته می شود و مانند اکثر چیزها تمرین می شود ، آسان تر می شود. فرمول DCF را می توان به چهار عنصر تقسیم کرد:
- نرخ تخفیف - در صورت سرمایه گذاری در یک سرمایه گذاری دیگر با ریسک مشابه ، چقدر درآمد کسب می کنید
- جریان نقدی پیش بینی شده - پیش بینی می شود سالانه رخ دهد
- دوره های زمانی - زمان تجزیه و تحلیل پوشش می دهد و ؛
- ارزش ترمینال - نرخ رشد برای سالهای آینده در خارج از دوره تحت پوشش
اکنون ممکن است زمان آن رسیده باشد که از طریق یک مثال کار کنیم تا این تئوری را عملی کنیم. مرحله اول: جریان نقدی آینده شرکت را با استفاده از فرمول جریان نقدی آزاد ، مانند:
EBIT-مالیات + استهلاک و استهلاک-هزینه های سرمایه-افزایش در سرمایه در گردش غیر نقدی = جریان نقدی آزاد
در این مثال بیایید بگوییم جریان نقدی این شرکت در سال گذشته 25 میلیون دلار بود.
در مرحله بعد ، نرخ رشد شرکت را با مقایسه جریان نقدی سال گذشته (25 میلیون دلار) با سالهای قبل تعیین کنید. تخمین زده می شود که این شرکت برای دو سال اول 5 ٪ و برای سه سال بعد 2 ٪ رشد کند.
بخش پایانی درصد ارزش پایانی است که نرخ رشد بلندمدت شرکت است. نرخ رشد در ایالات متحده برای شرکت های بالغ حدود 3٪ است، بنابراین می توان از آن به عنوان نقطه شروع استفاده کرد.
با موارد فوق، اکنون امکان محاسبه جریان نقدی پیش بینی شده برای هر سال وجود دارد.
سال 1 - 25 * 1. 05 = 26. 25
سال 2 - 26. 25 * 1. 05 = 27. 56
سال 3 - 27. 56 * 1. 02 = 28. 11
سال 4 - 28. 11 * 1. 02 = 28. 67
سال 5 - 28. 67 * 1. 02 = 29. 24
ارزش پایانی - 29. 24 (1. 03) / (0. 04 - 0. 03) = 2393. 72
گام بعدی این است که این جریانهای نقدی آتی را با میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت تنزیل کنید. معادله جداگانه ای برای حل این موضوع وجود دارد که خارج از حوصله این مقاله است، اما رقمی است که گاهی در گزارش سالانه شرکت منتشر می شود. اگر نه و شک دارید، می توانید از نرخ پیش فرض 10٪ استفاده کنید. در این مثال، نرخ تنزیل شرکت 4٪ است که منجر به ارزش شرکت 2. 09 میلیارد دلار می شود.
اگر علاقه دارید اینجا ریاضی است:
به عنوان یک سرمایه گذار، اگر بخواهید کمتر از 2. 09 میلیارد دلار برای شرکت بپردازید، نرخ بازدهی شما بالاتر از نرخ تنزیل خواهد بود. در این مثال، شما بازده زیادی از سرمایه خود دریافت نخواهید کرد، مگر اینکه به میزان قابل توجهی کمتر از ارزش حاصل از تجزیه و تحلیل DCF پرداخت کنید. برای به دست آوردن ارزش هر سهم، فقط ارزش را بر تعداد سهام موجود تقسیم کنید.
فرمول ارزش ذاتی DDM که به عنوان مدل رشد گوردون شناخته می شود به شرح زیر است:
قیمت سهام= (پرداخت سود سهام در دوره بعدی)/ (هزینه حقوق صاحبان سهام-نرخ رشد سود سهام)
با فرمول ارزش ذاتی DDM، اگر ارزش فعلی سهام بالاتر از ارزش بازار سهام باشد، این نشان میدهد که سهام کمتر از ارزشگذاری شده است و خرید بالقوه است.
به عنوان مثال، اگر شرکتی سود سهام 2 دلاری را برای هر سهم اعلام کند و توسط بازار 125 دلار قیمت گذاری شده باشد، سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی شرکت را با استفاده از DDM تخمین بزند. با نگاهی به تاریخچه سود سهام می توانید نرخ رشد سود سهام را محاسبه کنید، در این مثال می گویید 5٪ و در این مثال، نرخ تنزیل 7٪ را تعیین می کنید. ارزش سهام فعلی بر اساس DDM را می توان به صورت زیر محاسبه کرد:
ارزش سهام فعلی = 2. 00 دلار به ازای هر سهم / (0. 07 نرخ تنزیل - 0. 05 رشد سود سهام) = 2. 00 دلار / 0. 02 = 100 دلار.
بنابراین با ارزش فعلی 100 دلار در برابر ارزش بازار 125 دلار، سهام بیش از حد ارزش گذاری شده است و نشان دهنده یک فرصت فروش است. همانطور که مشاهده می شود، این یک روش ساده در مقایسه با یک DCF است، اما همانطور که در زیر توضیح داده شده است، در هر یک از این فرمول های ارزش ذاتی چند مسئله مهم وجود دارد.
مشکلات و مزایای مدل های تخفیف برای محاسبه ارزش ذاتی
در یک نکته مثبت تر، ادعا می شود که یک DFC می تواند محرک های اساسی ارزش تجاری (متوسط موزون هزینه سرمایه، نرخ رشد و غیره) را به تصویر بکشد. به این ترتیب، زمانی که دقیق باشد، تقریباً به تخمین ارزش ذاتی کسب و کار نزدیک می شود. متأسفانه، این اخطار آخر برای همه سرمایه گذاران به جز با استعدادترین سرمایه گذاران، یک معامله شکن است.
مشکل اصلی DCF این است که به سرمایه گذار نیاز دارد تا دو فرض مخاطره آمیز داشته باشد. اولاً، جریان های نقدی آتی باید به درستی تخمین زده و طی چندین سال پیش بینی شوند. انجام این کار بسیار دشوار است زیرا جریان نقدی آتی به عواملی بستگی دارد که به سرعت در طول زمان تغییر میکنند و باعث نادرست بودن مدل میشوند. اگر جریانهای نقدی تخمینی بیش از حد بالا باشد، این میتواند منجر به ارزشگذاری بیش از حد شرکت شود که منجر به سرمایهگذاری ضعیف، اشتباه بالقوه پرهزینه یا از دست رفتن فرصت سرمایهگذاری شود.
ثانیا، نرخ تنزیل نیز باید به درستی تخمین زده شود تا مدل از راه دور دقیق باشد. تغییرات کوچک در نرخ تنزیل در نهایت تأثیر بسیار زیادی بر ارزش گذاری حاصله شما خواهد داشت.
همچنین مهم است که به یاد داشته باشید که نقشه قلمرو نیست، مدل فقط یک مدل است. DCF فقط تخمینی از جریان های نقدی آتی و ارزش یک تجارت را نشان می دهد.
DDM از این جهت مشابه است که سرمایه گذار را ملزم می کند چندین فرض از جمله نرخ رشد، نرخ بازده مورد نیاز (نرخ تنزیل) و نرخ مالیات را انجام دهد. همچنین بر اساس یک فرض ناقص است که ارزش سهام تنها از طریق بازده سرمایهگذاری دریافت شده از طریق سود سهام به دست میآید.
علاوه بر این، ممکن است واضح به نظر برسد اما DDM نمی تواند برای ارزیابی سهامی که سود سهام پرداخت نمی کند استفاده شود. آن بازخریدهای سهام که می تواند بر ارزش دریافتی سهامداران در سراسر مالکیت تأثیر بگذارد و رشد تجارت نقشی در این فرمول ارزش ذاتی ندارد.
با این حال، DDM یک مدل رایج است که درک آن نسبتا آسان است. این به حذف بخشی از شرایط بازار خارجی کمک می کند، بنابراین مقایسه بین صنایع و شرکت های دارای ارزش بازارهای مختلف را آسان تر می کند.
ارزشیابی مبتنی بر چندگانه - P/E & P/CF
استفاده از رویکردهای ارزش ذاتی مبتنی بر چندگانه برای سرمایهگذاری در دنیای واقعی بسیار آسانتر است، بنابراین ارزش آن را دارد که به دو مورد از رایجترین آنها بروید.
نسبت قیمت/درآمد (P/E) یک شرکت را بر اساس قیمت سهم آن نسبت به سود هر سهم (EPS) ارزش گذاری می کند. این نشان دهنده مبلغ دلاری است که سرمایه گذار برای دریافت یک دلار از درآمد شرکت می پردازد. برای مثال، P/E 20 برابری نشان میدهد که یک سرمایهگذار باید 20 دلار برای 1 دلار درآمد بپردازد.
نسبت P/E بالا معمولاً نشان می دهد که یک شرکت گران است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است یا اینکه انتظارات زیادی برای آینده شرکت وجود دارد. به طور مشابه، یک نسبت P/E پایین نشان میدهد که شرکت کمتر از ارزشگذاری شده است یا اینکه ممکن است سود قوی نباشد.
رویکردهای چندگانه، و به ویژه رویکرد P/E، به طور گسترده ای برای سنجش نحوه اندازه گیری یک سهام در برابر گروه همتایان خود در صنعت یا معیاری مانند S&P 500 استفاده می شود. با این حال، در تجربه ما، این می تواند یک رویکرد بسیار ناقص را ثابت کند. بیشتر در پیش است.
نسبت قیمت به جریان نقدی (P/CF) همچنین قیمت سهام یک شرکت را نسبت به جریان نقدی آن، معمولاً بر اساس هر سهم، ارزیابی میکند. برای بهترین نتایج با این رویکرد، بهتر است از جریان نقدی آزاد شرکت، جریان نقدی حاصل از عملیات، هزینههای سرمایه نگهداری کمتر استفاده شود. اگرچه زمان بیشتری می برد، اما نتیجه دقیق تری را به همراه خواهد داشت.
مجدداً، مضرب حاصل اغلب برای مقایسه و با نقص های مشابه استفاده می شود. رویکردهای مبتنی بر چندگانه، معیارهای ارزش قابل مقایسه هستند، اما بهتر است در رابطه با فرمول ارزش ذاتی دیگری استفاده شوند.
نحوه محاسبه ارزش ذاتی یک سهام با استفاده از فرمول ارزش ذاتی چندگانه
P/E یک نسبت نسبتاً آسان برای محاسبه، گرفتن قیمت بازار هر سهم شرکت و تقسیم آن بر سود هر سهم (EPS) است. به عنوان مثال شرکت XYZ دارای EPS 2. 61 دلار و قیمت سهم 24. 57 دلار است. بنابراین P/E برابر با 24. 57 دلار / 2. 61 دلار = 9. 41 دلار خواهد بود.
به این ترتیب، شرکت XYZ دارای P/E 9. 41 است. در انزوا این واقعاً چیزهای زیادی را به شما نمی گوید، برای درک ارزش نسبی باید آن را با یک معیار یا صنعت مقایسه کنید. S&P 500 دارای میانگین P/E 15 است، بنابراین شرکت نسبت به S&P 500 کمتر از ارزش گذاری شده در نظر گرفته می شود، ساده است!
مشکلات و مزایا با رویکرد چندگانه برای ارزیابی ارزش منصفانه
سادگی این تکنیک های ارزش گذاری هم یک مشکل و هم مزیت است. ضریب های ساده به سرمایه گذاران امکان مقایسه سریع ارزش شرکت را می دهد. این تکنیکها اطلاعات پیچیده را به یک ارزش واحد ساده میکنند و سایر عوامل ارزشمندی را که بر ارزش ذاتی تأثیر میگذارند، مانند رشد یا افول یک شرکت، کنار میگذارند. این عوامل تأثیر عمده ای بر ارزش شرکت ها و معنی دار بودن خروجی آنها دارند.
چندگانهها نیز به راحتی دستکاری و سوء تعبیر میشوند و مقایسهها واقعاً قطعی نیستند. به عنوان مثال، سود می تواند تحریف شود و تحت تأثیر تصمیمات حسابداری قرار می گیرد. حداقل با P/CF، هنگام استفاده از جریان نقدی آزاد، کمتر به راحتی دستکاری می شود. این مضرب های ارزش گذاری نیز ثابت هستند - رشد آتی یک شرکت را از معادله حذف می کنند - و سطوح خالص نقدینگی را حذف می کنند. در پایان، همه روشهای ارزشگذاری مبتنی بر چندگانه، یک رویکرد «سریع و کثیف» هستند و باید همراه با تکنیک ارزشگذاری دیگری استفاده شوند.
ارزش گذاری های مبتنی بر دارایی و انحلال مجموعه ای محافظه کارانه و عملی از فرمول های ارزش ذاتی را ارائه می دهد
یک فرمول ارزش ذاتی مبتنی بر دارایی، شما حدس زدید، یک روش ارزش گذاری بر اساس ارزش دارایی های شرکت است.
بهترین رویکرد برای یافتن ارزش ذاتی بر اساس دارایی ها، فرمول ارزش خالص دارایی جاری (NCAV) است. NCAV فرمول ارزشگذاری ذاتی ترجیحی بنجامین گراهام بود که سهامهایی را که معیارهای سختگیرانهاش را برآورده میکردند خالص نامید.
فرمول را می توان به صورت NCAV = دارایی های جاری - کل بدهی ها - سهام ممتاز - بدهی های خارج از ترازنامه تعریف کرد.
NCAV یک نشانه تقریبی از ارزش انحلال شرکت در دنیای واقعی است، به تخمین میزان نقدینگی سرمایهگذار در صورت توقف عملیات، پرداخت طلبکاران و فروش داراییها کمک میکند. این یک روش بسیار محافظه کارانه برای تخمین ارزش شرکت و یک رویکرد بسیار موثر برای سرمایه گذاری است. با توجه به ماهیت محافظه کارانه این روش ارزش گذاری، این روش ارزش شرکت را دست کم می گیرد، در مقابل اغراق که به نفع سرمایه گذار عمل می کند.
روشهای ارزشگذاری مبتنی بر داراییها مانند NCAV یا خالص ارزش دارایی مشهود میتواند تا حدی به عنوان قیمت کف برای یک شرکت یا به عنوان راهی برای ارزشگذاری داراییهایی که در رویکرد ارزشگذاری دیگری منعکس نشده است، استفاده شود. با این حال، این خصوصیات این معیارها را تا حدودی کوتاه میفروشد، زیرا فرصتهای کیفی معاملات زیر NCAV آنها در بلندمدت بسیار خوب عمل کرده است.
نحوه محاسبه ارزش ذاتی سهام با استفاده از فرمول ارزش ذاتی دارایی های جاری خالص
اگر دارایی های جاری شرکت 100 دلار به ازای هر سهم و کل بدهی ها (شامل بدهی های خارج از ترازنامه) به اضافه ارزش سهام ترجیحی 40 دلار به ازای هر سهم باشد، ارزش خالص دارایی جاری 60 دلار به ازای هر سهم خواهد بود.
بیایید از طریق مثال دیگری برای کمک به تقویت این مفهوم نگاهی بیندازیم. به ترازنامه شرکتی که در حال تحقیق آن هستید بروید و کل دارایی های جاری را جستجو کنید. در این مثال، کل دارایی های جاری 24 میلیون دلار است. در مرحله بعد، به کل بدهی ها (در این مورد، بدهی های بلندمدت، سهام ممتاز، و بدهی های بازنشستگی بدون بودجه)، برای این شرکت تصوری که برابر با 17 میلیون دلار است، نگاه کنید. NCAV شرکت بالغ بر 6 میلیون دلار است. حال، این را بر تعداد سهام موجود تقسیم کنید، که در این مورد 22 میلیون است، و ارزش خالص خالص هر سهم برابر با 0. 27 دلار خواهد بود. اگر قیمت سهام شرکت کمتر از آن باشد، خالص است.
این یک مثال ساده است اما به نشان دادن موضوع کمک می کند، احتمالاً باید در پاورقی های مالی شرکت برای یافتن تمام بدهی های خارج از ترازنامه جستجو کنید، اما امیدواریم که این به نشان دادن روش کمک کند.
مشکلات و مزایای رویکردهای مبتنی بر دارایی برای ارزیابی ارزش منصفانه
همانطور که در مورد سایر رویکردهای ارزش گذاری اتفاق افتاده است، زمان آن رسیده است که مشکلات و مزایا را با رویکردهای مبتنی بر دارایی مورد بحث قرار دهیم. برای شروع، آنها پول نقد واقعی را که میتوان از کسبوکار تولید کرد، در نظر نمیگیرد و نرخ رشد را نیز در نظر نمیگیرد. با این حال، با نادیده گرفتن رشد احتمالی، درآمدهای بی اهمیت، یک سرمایه گذار می تواند در صورت تحقق رشد، به بازده بزرگی دست یابد.
علاوه بر این، هنگامی که چند ارزیابی ذاتی مبتنی بر دارایی را انجام دادید، این یک فرآیند نسبتاً ساده است که نشانه خوبی در مورد ارزش انحلال شرکت ارائه می دهد. با این حال باید تاکید کرد که این رویکرد فقط به یک ارزش تقریبی انحلال در دنیای واقعی و نه یک ارزش دقیق برای شرکت منجر میشود.
مجدداً، ارزش انحلال یک روش فوق محافظه کارانه است که با برخی از بالاترین بازده های موجود برای سرمایه گذاران کوچک همراه بوده است. گراهام به مدت 30 سال با سرمایه گذاری در خالص نت 20 درصد درآمد داشت، در حالی که وارن بافت به مدت 13 سال در طول روزهای شراکتش سالانه 30 درصد سود کسب کرد و راهی بود که به میلیونر شدن او انجامید.
کدام فرمول سرمایه گذاری ارزش برای شما بهترین است؟
فرمول های ارزش ذاتی متعددی وجود دارد که سرمایه گذاران می توانند از آنها برای درک ارزش شرکت استفاده کنند. هر روشی مشکلات، مزایا و سطوح پیچیدگی خود را برای بکارگیری آنها در ارزش گذاری شرکت دارد.
همه روشهای ارزش ذاتی مورد بحث در نوع خود معتبر و مفید هستند. با این حال، فرمول NCAV ابزار بسیار مفیدی برای سرمایه گذاران برای شناسایی گروه هایی از سهام است که احتمالاً کمتر از ارزش گذاری شده و رویکرد مورد علاقه من است. در میان آن گروه، سرمایه گذاران باید معیارهای اضافی را برای شناسایی معاملات واقعی و اجتناب از تله های ارزش اعمال کنند. من از Net Net Hunter برای همین هدف استفاده می کنم. دریافت لیست کوتاه ماهانه اعضای یک مکان عالی برای شروع جستجوی شبکه های با کیفیت بالا است -- و من تعداد کمی از آنها را پیدا کردم!
برای دریافت سهام خالص خالص رایگان با کیفیت بالا، اینجا را کلیک کنید که هر ماه مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می شود.