کار گرایی باعث می شود آمریکایی ها بدبخت شوند

  • 2022-03-27

برای نخبگان تحصیل کرده کالج ، کار به یک هویت مذهبی تبدیل شده است-تعالی و جامعه را تقویت می کند ، اما نتوانسته است تحویل دهد.

A man sleeps at his desk.

من در مقاله او در سال 1930 "امکانات اقتصادی برای نوه های ما" ، اقتصاددان جان مینارد کینز پیش بینی یک هفته کاری 15 ساعته در قرن بیست و یکم را پیش بینی کرد و معادل یک آخر هفته پنج روزه را ایجاد کرد. کینز نوشت: "برای اولین بار از زمان آفرینش او با مشکل واقعی و دائمی خود روبرو خواهد شد."

این یک دیدگاه محبوب شد. در مقاله ای در سال 1957 در نیویورک تایمز ، نویسنده اریک بارنو پیش بینی کرد که هرچه کار آسان تر شود ، هویت ما توسط سرگرمی های ما یا زندگی خانوادگی ما تعریف می شود. وی نوشت: "ماهیت فزاینده اتوماتیک بسیاری از مشاغل ، همراه با هفته کار کوتاه شدن [منجر به تعداد فزاینده ای از کارگران می شود تا به دنبال کار نباشند بلکه به اوقات فراغت برای رضایت ، معنی ، بیان بپردازند."

این پیش بینی های پس از کار کاملاً اشتباه نبودند. در بعضی از موارد ، آمریکایی ها بسیار کمتر از گذشته کار می کنند. متوسط سال کار بیش از 200 ساعت کاهش یافته است. اما این چهره ها کل داستان را نمی گویند. افراد غنی و تحصیل کرده در کالج-به ویژه مردان-بیش از دهه های قبل کار می کنند. آنها از سالهای نوجوانی خود پرورش می یابند تا اشتیاق خود را به حرفه خود تبدیل کنند و در صورت عدم تماس ، به آنها گفتند که تا زمانی که یکی از آنها پیدا کنند ، تسلیم نشوند.

اقتصاددانان اوایل قرن بیستم پیش بینی نکردند که کار ممکن است از وسیله تولید مواد به وسیله تولید هویت تکامل یابد. آنها نتوانستند پیش بینی کنند که ، برای طبقه فقیر و متوسط ، کار یک ضرورت خواهد بود. اما برای نخبگان تحصیل کرده کالج ، این امر به نوعی دین ، هویت امیدوار کننده ، متعالیه و جامعه تبدیل می شود. آن را کارگرایی بنامید.

1. انجیل کار

کاهش ایمان سنتی به آمریکا همزمان با انفجار الحاد جدید است. برخی از افراد زیبایی را پرستش می کنند ، برخی هویت های سیاسی را پرستش می کنند و برخی دیگر فرزندان خود را می پرستند. اما همه چیزی را پرستش می کنند. و کار گرایی از قدرتمندترین ادیان جدید است که برای جماعت رقابت می کنند.

کار گرایی چیست؟این اعتقاد است که کار نه تنها برای تولید اقتصادی لازم است ، بلکه محور هویت و هدف زندگی فرد نیز هست. و این عقیده که هر سیاستی برای ارتقاء رفاه انسان باید همیشه کار بیشتری را تشویق کند.

Homo Custrious برای چشم انداز آمریکا جدید نیست. رویای آمریکایی - این اساطیر هولری که کار سخت همیشه تحرک رو به بالا را تضمین می کند - بیش از یک قرن باعث شده است که ایالات متحده با موفقیت مادی وسواس داشته باشد و تلاش جامع لازم برای کسب آن باشد.

هیچ کشور بزرگی در جهان به اندازه ایالات متحده به طور متوسط ساعات کار در سال به طور متوسط تولید نمی کند. و شکاف بین ایالات متحده و سایر کشورها در حال رشد است. بین سالهای 1950 تا 2012 ، سالانه سالانه کار برای هر کارمند در آلمان و هلند حدود 40 درصد کاهش یافت - اما تنها در ایالات متحده تنها 10 درصد بود. ساموئل پی هانتینگتون در کتاب خود در سال 2005 نوشت: "ساموئل پی هانتینگتون در کتاب خود در سال 2005 چه کسی هستیم؟: چالش ها برای" ساعات طولانی تر کار می کنند ، تعطیلات کوتاه تر دارند ، در بیکاری ، ناتوانی و مزایای بازنشستگی کمتر می شوند و بعداً بازنشسته می شوند. "هویت ملی آمریکا.

یک گروه منجر به گسترش شکاف کارگران شده است: مردان ثروتمند.

براساس نظرسنجی توسط فدرال فدرال مینیاپولیس ، در سال 1980 ، مردان بالاترین درآمد در هفته کمتر از مردان طبقه متوسط و کم درآمد کار می کردند. اما این تغییر کرده استتا سال 2005 ، ثروتمندترین 10 درصد از مردان متاهل طولانی ترین هفته کار را داشتند. در همین زمان ، مردان تحصیل کرده کالج اوقات فراغت خود را بیش از هر گروه دیگر کاهش دادند. امروز ، عادلانه است که بگوییم مردان نخبه آمریکایی خود را به کارگاههای برتر جهان تبدیل کرده اند و ساعات طولانی تری نسبت به مردان فقیر در ایالات متحده و مردان ثروتمند در کشورهای ثروتمند مشابه دارند.

این تغییر از منطق اقتصادی و تاریخ اقتصادی دفاع می کند. ثروتمندان همیشه کمتر از فقرا کار کرده اند ، زیرا آنها می توانستند هزینه کنند. جنون زمینی اروپای پیش از صنعت ، شام می خورد ، رقصید و شایعه می شد ، در حالی که سرورها بدون پایان زحمت می کشیدند. در اوایل قرن بیستم ، آمریکایی های ثروتمند از خرابی کافی خود برای خرید بلیط های هفتگی فیلم و غرق شدن در ورزش استفاده کردند. مردان ثروتمند آمریکایی امروزی می توانند از زمان خرابی بسیار بیشتری برخوردار باشند. اما آنها از ثروت خود برای خرید عجیب ترین جوایز استفاده کرده اند: کار بیشتر!

شاید ساعات طولانی بخشی از مسابقه تسلیحاتی برای وضعیت و درآمد در بین نخبگان پول باشد. یا شاید منطق در اینجا به هیچ وجه اقتصادی نباشد. این احساسی است - حتی معنوی. بهترین و تحصیل کرده ترین و بالاترین آمریکایی ، که می توانند هر آنچه را که می خواهند داشته باشند ، به همان دلیلی که مسیحیان فداکار روزهای یکشنبه در کلیسا شرکت می کنند ، این دفتر را انتخاب کرده اند: این جایی است که آنها خودشان بیشتر احساس می کنند."برای بسیاری از ثروتمندان امروز هیچ چیز" اوقات فراغت "وجود ندارد. رابرت فرانک ، اقتصاددان ، در وال استریت ژورنال نوشت."ایجاد ثروت برای آنها یک فرایند خلاق است و نزدیکترین چیزی که آنها برای تفریح دارند."

ممکن است کارگرایی با مردان ثروتمند آغاز شده باشد ، اما اخلاق در حال گسترش است - جنسیت و سن. محققان در مقاله ای در مورد دانشگاه های نخبه در سال 2018 دریافتند که برای زنان ، مهمترین مزیت حضور در یک کالج انتخابی دستمزد بالاتری نیست بلکه ساعات بیشتری در دفتر است. به عبارت دیگر ، مؤسسات نخبه ما در حال استفاده از کارگران مشروبات الکلی هستند. از این گذشته ، در یک گزارش تحقیقاتی اخیر پیو در مورد بیماری همه گیر اضطراب جوانان ، 95 درصد از نوجوانان گفتند "داشتن شغل یا شغلی که از آنها لذت می برند" برای آنها به عنوان یک بزرگسال "بسیار یا بسیار مهم" خواهد بود. این رتبه بالاتر از هر اولویت دیگر ، از جمله "کمک به افراد دیگر نیازمند" (81 درصد) یا ازدواج (47 درصد) است. پیدا کردن معنا در محل کار ، خانواده و مهربانی را به عنوان بهترین جاه طلبی جوانان امروز ضرب و شتم می کند.

حتی در حالی که آمریکایی ها کارگرایی را پرستش می کنند ، رهبران آن آن را از داروی مرمر کنگره تقدیم می کنند و آن را در قانون منع می کنند. پیشرفته ترین کشورها به والدین جدید مرخصی می دهند. اما ایالات متحده چنین چیزی را تضمین نمی کند. بسیاری از کشورهای پیشرفته بار والدین را با سیاست های ملی کاهش می دهند. اما هزینه های عمومی ایالات متحده برای مراقبت از کودکان و آموزش اولیه نزدیک به پایین رتبه های بین المللی است. در اکثر کشورهای پیشرفته ، شهروندان توسط دولت خود دسترسی به مراقبت های بهداشتی را تضمین می کنند. اما اکثر آمریکایی های بیمه شده مراقبت های بهداشتی را انجام می دهند - در هر کجا؟ - محل کار آنها. اتوماسیون و هوش مصنوعی ممکن است به زودی نیروی کار را تهدید کنند ، اما سیستم رفاه آمریکا در 20 سال گذشته مبتنی بر کار است. در سال 1996 ، رئیس جمهور بیل کلینتون قانون آشتی مسئولیت شخصی و فرصت کار را امضا کرد ، که بسیاری از سیستم رفاه موجود را جایگزین برنامه هایی کرد که مزایایی را برای اشتغال گیرنده ایجاد می کرد.

دین کار فقط یک ویژگی فرقه گرایانه نخبگان آمریکا نیست. این همچنین قانون است

یک سؤال عادلانه است: آیا مشکلی در کار سخت و حتی وسواس آور وجود دارد؟

بشر هنوز خود را از زایمان اختراع نکرده است. هوش دستگاه آماده اداره کارخانه های جهان یا مراقبت از بیمار نیست. در هر اقتصاد پیشرفته ، بیشتر افراد نخست وزیر که می توانند کار کنند و در کشورهای فقیرتر انجام دهند ، میانگین هفته کار حتی طولانی تر از ایالات متحده است. بدون کار ، از جمله کار غیرقانونی مانند بزرگ کردن کودک ، بیشتر مردم تمایل به احساس بدبختی دارند. برخی از شواهد حاکی از آن است که بیکاری طولانی مدت حتی بیشتر از از دست دادن یک دوست عزیز تر است ، زیرا عدم وجود حواس پرتی جذاب ، همان چیزی را که تمایل به ایجاد آرامش برای عزاداران در وهله اول دارد ، حذف می کند.

هیچ مشکلی در کار وجود ندارد ، وقتی باید کار انجام شود. و شکی نیست که وسواس نخبگان با کار معنی دار ، تعداد معدودی از برندگان را که به قرعه کشی کارگر می روند ، تولید می کند: شلوغ ، ثروتمند و عمیقاً برآورده. اما فرهنگی که رویاهای خود را برای خودآگاهی در مشاغل حقوق و دستمزد مسخره می کند ، خود را برای اضطراب جمعی ، ناامیدی گسترده و فرسودگی اجتناب ناپذیر فراهم می کند.

در قرن گذشته ، برداشت آمریکایی از کار از مشاغل به مشاغل به تماس ها تغییر یافته است - از ضرورت به وضعیت به معنا. در یک اقتصاد کشاورزی یا تولید اولیه ، که در آن ده ها میلیون نفر کارهای مشابه روتین انجام می دهند ، هیچ توهم در مورد هدف بالاتر ، مثلاً کاشت ذرت یا پیچ های پیچ وجود ندارد: این فقط یک کار است.

ظهور کلاس حرفه ای و بوروکراسی های شرکتی در اوایل قرن بیستم ، سفر مدرن یک حرفه را ایجاد کرد ، یک قوس روایی که به سمت مجموعه ای از ابتدای های گرانبها خم می شود: VP ، SVP ، مدیرعامل. نکته مهم این است که برای کارگران امروز ، هر چیزی که پیدا کردن همسر روح حرفه ای شخص به معنای زندگی هدر رفته است.

اورن کاس ، نویسنده کتاب "یک بار و کارگر آینده" می گوید: "ما این ایده را ایجاد کرده ایم که معنای زندگی باید در کار یافت شود."ما به جوانان می گوییم که کارشان باید اشتیاق آنها باشد."تا زمانی که شغلی را که دوستش دارید پیدا نکنید!""شما باید جهان را تغییر دهید!" ما به آنها می گوییم. این پیام در آدرس های شروع ، در فرهنگ پاپ و صریحاً در رسانه ها ، از جمله اقیانوس اطلس است. "

اما میزهای ما هرگز به معنای محراب ما نبود. نیروی کار مدرن برای تأمین نیازهای مصرف کنندگان و سرمایه داران تکامل یافته است ، نه اینکه ده ها میلیون نفر از مردم را که به دنبال تعالی در دفتر هستند ، برآورده کند. اگر شما یک صندوقدار هستید-یکی از رایج ترین مشاغل در ایالات متحده-و حتی بهترین نقش های یقه سفید ، دوره های طولانی از حالت ایستاده ، کسالت یا مشغول کار را دارد. براساس یک مطالعه 2014 ، این عدم تطابق بین انتظارات و واقعیت ، دستور العمل ناامیدی شدید است ، اگر نه بدبختی آشکار باشد ، و ممکن است توضیح دهد که چرا میزان افسردگی و اضطراب در ایالات متحده "از نظر قابل ملاحظه ای بالاتر از دهه 1980 است.

یکی از مزایای داشتن یک مسیحی ، مسلمان یا زرتشت ناظر این است که این پرستش کنندگان خداپرست ایمان خود را به یک نیروی نامشهود و غیرقابل توصیف از خوبی ها می گذارند. اما کار ملموس است و موفقیت اغلب جعلی است. ساختن محور زندگی شخص این است که عزت نفس شخص را در دست جیوه بازار قرار دهید. یک کارگر بودن ، پرستش یک خدا با قدرت شلیک است.

2. کارگر هزاره

نسل هزاره - که در دو دهه گذشته از قرن بیستم متولد شده است - در دهه 1990 غوغا ، هنگامی که کار گرایی از رگهای جامعه آمریکا عبور می کرد. در سواحل غربی ، بخش فناوری مدرن پدیدار شد و میلیونرهای را که رویاهای آرمانشهر را با اخلاق انجام-چه کاری دوست داشتند ، ترکیب کردند. در ساحل شرقی ، رئیس جمهور کلینتون باتوم نئولیبرالی را از رونالد ریگان و جورج اچ دبلیو بوش گرفت و قوانینی را امضا کرد که کار را به هسته سیاست رفاه تبدیل کرده است.

همانطور که آن هلن پیترسن در مقاله ای ویروسی در مورد "فرسودگی هزاره" برای اخبار Buzzfeed نوشت-ایجاد ایده هایی که مالکوم هریس در کتاب خود خطاب کرد ، بچه ها این روزها-در این دهه ها در این دهه ها به ماشین های خود بهینه سازی می رسید. آنها از کودکی از بیش از حد خارج از برنامه عبور کردند و هر جعبه ای از توالی موفقیت را بررسی کردند ، فقط برای اینکه اقتصاد رویاهای خود را منفجر کند.

در حالی که نقاشی 85 میلیون نفر با همان قلم مو غیرقابل توصیف است ، عادلانه است که بگوییم هزاره های آمریکایی به طور جمعی توسط دو آسیب خارجی تعریف شده اند. اولین بدهی دانشجویی است. هزاره ها تحصیل کرده ترین نسل تا کنون هستند ، تمایزی که باید آنها را ثروتمند و امن می کرد. اما افزایش پیشرفت تحصیلی با قیمتی شدید به دست آمده است. از سال 2007 ، بدهی دانشجویی برجسته تقریباً 1 تریلیون دلار افزایش یافته است که تقریباً در 12 سال تقریباً سه برابر شده است. و از آنجا که اقتصاد در سال 2008 به پایان رسید ، متوسط دستمزد فارغ التحصیلان جوان رکود کرده است - پرداخت وام حتی سخت تر است.

دومین تروما خارجی نسل هزاره ، اختلال در رسانه های اجتماعی بوده است که فشار را برای ایجاد تصویری از موفقیت - برای خود ، برای دوستان و همکاران و حتی برای والدین شخصی تقویت کرده است. اما به معنای واقعی کلمه تجسم موفقیت شغلی می تواند در خدمات و اقتصاد اطلاعات دشوار باشد. مشاغل یقه آبی محصولات ملموس مانند زغال سنگ ، میله های فولادی و خانه ها را تولید می کنند. خروجی کار یقه سفید-الگوریتم ها ، پروژه های مشاوره ، کمپین های تبلیغاتی برنامه ای-بی شکل تر و غالباً نامرئی است. این حرفی نیست که بگوییم یقه سفیدتر ، محصول نامرئی تر است.

از آنجا که دنیای فیزیکی آثار دستاوردهای اندکی را به جا می گذارد ، کارگران امروز به رسانه های اجتماعی روی می آورند تا دستاوردهای خود را نشان دهند. بسیاری از آنها ساعت ها برای ساختن یک واقعیت جداگانه از لبخندهای بدون استرس ، ویستا های کارت پستال و فضاهای کاری که در آن قرار دارند ، می گذرانند. پیترسن می نویسد: "رسانه های اجتماعی [نشان می دهد] شواهدی از ثمرات کار سخت ، پاداش دهنده و خود کار است."

به نظر می رسد در بین کارگران هزاره ، کار بیش از حد و "فرسودگی" از نظر ظاهری جشن گرفته می شود (حتی اگر یکی مظنون باشد ، آنها از درون عزادار می شوند). در مقاله اخیر نیویورک تایمز ، "چرا جوانان وانمود می کنند که کار را دوست دارند؟" ، گزارشگر ارین گریفیت از فضای همکاری Wework بازدید می کند ، جایی که بالش ها خواستار انجام آنچه دوست دارید انجام می دهند ، و علائم نئون از کارگران خواسته استبرای عجله سخت تراین دیکتا با کارگران جوان طنین انداز است. همانطور که چندین مطالعه نشان می دهد ، هزاره ها به معنای آشغال در محل کار هستند."مانند همه کارمندان" ، یک نظرسنجی گالوپ نتیجه گرفت ، "هزاره ها به درآمد خود اهمیت می دهند. اما برای این نسل ، یک کار بیش از یک چک چک است ، این یک هدف است. "

مشکل این انجیل - کار رویایی شما در آنجاست ، بنابراین هرگز متوقف نشوید - این یک طرح برای فرسودگی معنوی و جسمی است. ساعات طولانی باعث نمی شود که کسی تولید کننده یا خلاق تر باشد. آنها باعث می شود افراد استرس ، خسته و تلخ باشند. گریفیت می نویسد: اما اسطوره های بیش از حد زنده مانده اند "زیرا آنها ثروت شدید ایجاد شده برای گروه کوچکی از تکنیک های نخبه را توجیه می کنند."

در مورد یک سیستم اقتصادی چیزی که کاملاً ناخوشایند است وجود دارد که مدیون ترین نسل در تاریخ آمریکا را متقاعد کرده است تا هدف خود را برای پرداخت چک انجام دهد. در واقع ، اگر شما در حال طراحی یک نیروی کار آینه سیاه بودید که بدون دستمزد بالاتر کار بیش از حد را تشویق می کرد ، چه کاری ممکن است انجام دهید؟شاید شما جوانان تحصیل کرده را ترغیب کنید که درآمد دوم می شود. که هیچ شغلی فقط یک کار نیست ؛و اینکه تنها پاداش واقعی از کار ، درخشش غیرقابل توصیف هدف است. این یک بازی شیطانی است که جایزه ای را چنان خسته کننده و در عین حال نادر ایجاد می کند که تقریباً هیچ کس برنده نمی شود ، اما همه احساس می کنند که برای همیشه بازی می کنند.

3. زمان خوشبختی

این زمان مناسب برای اعتراف است. من همان چیزی هستم که از آن انتقاد می کنم.

من به شغل خود اختصاص داده ام. من بیشتر احساس می کنم وقتی از کار خود برآورده می شوم - از جمله کار نوشتن مقاله در مورد کار. حس هویت من در شغل من ، احساس موفقیت من و احساس بهره وری که در بلوک نویسنده می تواند من را به یک سرگرمی وجودی بفرستد که می تواند در هر قسمت از زندگی من فرو رود ، بسیار محدود است. و من به اندازه کافی نویسندگان ، کارگران فنی ، بازاریاب ، هنرمندان و کارآفرینان را می شناسم تا بدانند که درد و رنج من رایج است ، به خصوص در یک ترانچ خاص از نیروی کار یقه سفید.

علاوه بر این ، برخی از کارگران به نظر می رسد عمیقاً برآورده شده اند. این تعداد کمی خوشحال تمایل به انگیزه ذاتاً دارند. آنها نیازی به به اشتراک گذاشتن شواهد روزانه در مورد دستاوردهای خود ندارند. اما حفظ خلوص انگیزه های داخلی در دنیایی سخت تر است که رسانه های اجتماعی و رسانه های جمعی نسبت به بیرونی همه نشانگرهای موفقیت بسیار معتقدند. لیست فوربس در مورد این و لیست Fortune وجود دارد. و هر پروفایل توییتر و فیس بوک و LinkedIn به طور آشکار با معیارهای موفقیت - پسران ، دوستان ، بینندگان ، بازتوییت - که همه ارتباطات را با ویژگی های رقابت تزریق می کند ، مشخص شده است. ممکن است هر سال برای کارگران صرفاً با انگیزه و صمیمانه خوشحال تر شود که از مسابقات کارگری در اطراف خود خودداری کنند.

کار گرایی یک تجارت خطرناک را ارائه می دهد. از یک سو ، توجه بالای آمریکایی ها به سخت کوشی ممکن است مسئولیت جایگاه ویژه آن در تاریخ جهان و شهرت آن به عنوان پایتخت جهانی موفقیت نوپا باشد. فرهنگی که عبادت موفقیت شدید را عبادت می کند ، احتمالاً بخشی از آن را ایجاد می کند. اما موفقیت شدید یک خدای جعلی است که اکثریت قریب به اتفاق عبادت کنندگان آن را رد می کند. مشاغل ما هرگز به معنای شانه کردن بارهای ایمان نبوده و زیر وزن آنها کمرنگ می شوند. به گفته گالوپ ، 87 درصد از کارمندان مشغول کار خود نیستند. این تعداد تا سال در حال افزایش است.

یکی از راه حل های این بیماری همه گیر از انصراف این است که کار را کمتر افتضاح کند. اما شاید تجویز بهتر این باشد که کار کمتر باشد.

این می تواند با سیاست عمومی شروع شود. اشتیاق جدیدی برای سیاست‌های جهانی وجود دارد - مانند درآمد پایه جهانی، مرخصی والدین، مراقبت از کودکان یارانه‌ای، و کمک هزینه کودک - که باعث می‌شود ساعات طولانی کار برای همه آمریکایی‌ها کمتر ضروری باشد. این تغییرات به تنهایی ممکن است برای کاهش تعهد آمریکایی ها به کار به خاطر کار کافی نباشد، زیرا این افراد ثروتمند هستند که فداکارترین هستند. اما آنها اکثریت عظیم مردم را از اعتیاد به کار بیمارگونه ای که نخبگان امروزی را در بر می گیرد در امان می گذارند و شاید یک جنبش از پایین به بالا ایجاد می کنند تا کار را به عنوان محور اصلی هویت سکولار آمریکایی جابجا کنند.

در یک سطح عمیق تر، آمریکایی ها یک هدف قدیمی از کار را فراموش کرده اند: خرید وقت آزاد است. بر اساس تحقیقات انجام شده توسط اشلی ویلانز، استادیار دانشکده بازرگانی هاروارد، اکثریت قریب به اتفاق کارگران زمانی که ساعات بیشتری را با خانواده، دوستان و شرکا می گذرانند، خوشحال تر می شوند. در یک مطالعه، او به این نتیجه رسید که شادترین کارگران جوان کسانی بودند که در حول و حوش فارغ التحصیلی از دانشگاه خود می گفتند که مشاغلی را ترجیح می دهند که به آنها فرصت دوری از دفتر را بدهد تا روی روابط و سرگرمی های خود تمرکز کنند.

چقدر عجیب به نظر می رسداما این همان دیدگاهی است که جان مینارد کینز، اقتصاددان را برانگیخت تا در سال 1930 پیش بینی کند که آمریکایی ها در نهایت به جای هفته های پنج روزه، آخر هفته های پنج روزه خواهند داشت. این اعتقاد - حتی ایمان - این است که کار محصول زندگی نیست، بلکه واحد پول آن است. آنچه ما برای خرید با آن انتخاب می کنیم، پروژه نهایی زندگی است.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.